تفاوت تشخیص پرستاری با تشخیص پزشکی
نویسندگان:
محسن صحراگرد، دانشجوی کارشناسی پرستاری
و نسیم نیک بختان، دانشجوی کارشناسی ارشد پرستاری
تشخیص یا diagnose به فرایندی گفته می شود که فردی حرفه ای با توجه به علائم و نشانه ها موردی را از بین مابقی موارد تمیز می دهد. در بسیاری از مشاغل و حرفه ها از این واژه با طعم و رنگ های متفاوت استفاده می شود و دارای اشکال متفاوتی است ؛ گاه اولیه و پایه ای که تمام برنامه های بعدی بر اساس تشخیص اولیه پایه گذاری خواهند شد و گاه مستمرکه از عوامل جانبی متعددی اثر خواهد پذیرفت. این واژه در بیمارستان پررنگ تر از همیشه است و دو حرفه نزدیک پزشکی و پرستاری نمونه بارز استعمال کنندگان این واژه کلیدی اند.
تشخیص یا diagnose به فرایندی گفته می شود که فردی حرفه ای با توجه به علائم و نشانه ها موردی را از بین مابقی موارد تمیز می دهد. در بسیاری از مشاغل و حرفه ها از این واژه با طعم و رنگ های متفاوت استفاده می شود و دارای اشکال متفاوتی است ؛ گاه اولیه و پایه ای که تمام برنامه های بعدی بر اساس تشخیص اولیه پایه گذاری خواهند شد و گاه مستمرکه از عوامل جانبی متعددی اثر خواهد پذیرفت. این واژه در بیمارستان پررنگ تر از همیشه است و دو حرفه نزدیک پزشکی و پرستاری نمونه بارز استعمال کنندگان این واژه کلیدی اند.
تشخیص پزشکی که آن را با dx هم نمایش می دهند عبارتست از تعیین یا افتراق بیماری یا عواملی که باعث بروز علائم و نشانه ها شده است. پزشک با توجه به دو مورد فوق الذکر مثلا کم حسی کف دست و پا و تاری دید بیمار، مشکلات نورولوژی، مشکلات خونرسانی بافتی و مشکلات دیگر را در نظر می گیرد و سپس برای تشخیص قطعی، باتوجه به شواهد و آزمایش های تشخیصی، بیمار را از نظر بیماری های مختلف بررسی می کند و در نهایت با حذف کردن هر یکی از بیماری های احتمالی، به تشخیص نهایی می رسد. در تشخیص پزشکی هدف یافتن مسئله، عیب در سیستم بدن، و درمان آن است به همین سبب به دنبال تشخیص بیماری، روش های مختلفی از جمله دارودرمانی ، جراحی و... برای رفع مشکل استفاده خواهند شد.
از دیدگاه پزشکی هر یک از سیستم های بدن بیمار زیر ذره بین رفته و سپس با استدلال روابط بین علائم و نشانه ها و یافته های تشخیصی، یک تشخیص قطعی برای بیمار گذاشته می شود. برای مثال بیماری با کاهش سطح هوشیاری و تعریق به اورژانس آمده است که شرح حال غش کردن و افتادن نیز دارد. در اینجا چندین تشخیص برای او مطرح می شود. ممکن است کاهش هوشیاری متعاقب سکته ی مغزی یا ضربه به سر باشد و یا تعریق و کاهش سطح هوشیاری متعاقب کاهش قند خون باشد. در اینجا گرفتن شرح حال کامل مثل سوابق بیماری های قبلی نظیر دیابت، معاینه فیزیکی سر برای یافتن زخم ویا تخمین شدت ضربه انجام شده و درخواست تست های تشخیصی نظیر عکس برداری از سر یا اندازه گیری قندخون می تواند به پزشک برای رسیدن به تشخیص قطعی کمک کند. در نهایت پزشک با کمک جمع بندی تمامی نشانه ها مانند سابقه ی دیابت و تزریق انسولین، ناراحتی روحی بیمار و قند خون 40 میلی گرم بر دسی لیتر، به تشخیص اصلی هایپوگلایسمی می رسد و درمان با گلوکز تزریقی را تجویز می کند. همچنین برای بررسی های بیشتر از نظر مشکلات نورولوژی درخواست سی تی اسکن می دهد تا تشخیص احتمالی خونریزی مغزی متعاقب سقوط بیمار و ضربه به سر را رد کند.
بیمار با تشخیص پزشکی قطعی یا موقت، در بخش بستری می شود و با تشخیص موازی پرستاری و پزشکی در جهت مراقبت و درمان پیش می رود. با اینکه عبارت تشخیص پرستاری اندکی غریب و تئوری بنظر می سد ، جالب است بدانیم که در فرایند پرستاری، یک مرحله کامل را به خود اختصاص داده است؛ درواقع برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی مداخلات پرستاری کاملا وابسته به تشخیص های پرستاری خواهند بود.
گرچه در مراقبت پرستاری دید کلی نگر است و پرستار تنها به مراقبت از یک عضو نمی پردازد اما برای تشخیص پرستاری لزوما سیستم های بدن را تقسیم بندی کرده و اثر عوامل پیرامونی را حول یک مشکل اصلی بر تمامی اعضا بررسی می کند. در تشخیص پرستاری علائم بعنوان نشانه های وجود مشکل مورد بررسی قرار می گیرند سپس با در نظر گرفتن چشم اندازی مناسب اقدامات پرستاری مورد نیاز انجام می شوند. فرضا بیمار سیانوزه و تاکی پنه شده است؛ این نشان دهنده ی الگوی ناموثر تنفسی است که می تواند به دلایل مختلفی بسته به بیماری فرد ایجاد شده باشد. پرستار ابتدا با مشاهده ی پوزیشن نا مناسب و نشانه های درد شدید و یا با استفاده از صحبت کردن با بیمار و یا معاینه و مانیتور کردن بیمار و اندازه گیری اشباع اکسیژن خون و... علت را جویا می شود. این علت گاهی می تواند مثل استرس زیاد یا پوزیشن نامناسب بیمار، خیلی ساده باشد و گاهی مثل آسپیره کردن جسم خارجی، درد و خونریزی شدید و... کاملا حیاتی و خطرناک باشد. در مرحله بعدی، پرستار با توجه به علت، مداخلات لازم برای رسیدن به الگوی تنفس موثر را به ترتیب برنامه ریزی کرده و اجرا می کند که می توان به اقداماتی نظیر: اکسیژن تراپی، تغییر پوزیشن، آرام کردن بیمار، کاهش درد و... اشاره کرد. در صورتی که مشکل رفع نشود و یا حیاتی باشد، بایستی به پزشک اطلاع داده شود تا بر بالین بیمار حاضر شود و اقدامات پیشرفته تری نظیر اینتوباسیون یا خون گیری شریانی و... انجام گیرد تا علت اصلی پیدا شده و درمان گردد.
در تشخیص پرستاری نه تنها مشکلات حاضر بلکه مشکلاتی که در آینده در نتیحه بیماری کنونی ممکن است ایجاد شوند نیز در نظر گرفته می شود و پرستار با دیدی آینده نگر تشخیص گذاشته و طبق برنامه اصولی و مناسب برای پیشگیری از ایجاد مشکلات، مراقبت های لازم را انجام میدهد. برای مثال در بیماری با تشخیص پزشکی سکته مغزی که دچار همی پلژی است و قادر به حرکت دادن قسمتی از بدن خود نیست، احتمال ایجاد لخته در اندام های تحتانی یا زخم بستر در نواحی تحت فشار بالا می رود. در این صورت گرچه هنوز هیچ علامتی بروز نکرده اما پرستار تشخیص می گذارد که بیمار در خطر بروز زخم فشاری است و متعاقب این تشخیص اقداماتی نظیر تغییر پوزیشن بیمار در فاصله زمانی مشخص و جلوگیری از خوابیدن روی یک سطح از بدن، یا چک کردن نواحی تحت فشار و ماساژ دادن نواحی با روغن زیتون جهت بهتر شدن خونرسانی به این نقاط و ... را برنامه ریزی انجام می دهد.
قاعده بر آن است که مراقبت و درمان یک کار تیمی و در نهایت مسئولیت پرستار و پزشک است. اما گاهی دیده می شود که به دلایل مختلف، اجرای یک تشخیص پرستاری در ضمن تایید یا حتی دستور پزشک می شود؛ مثلا پوزیشن دهی بیمار که بایستی جزو یکی از آگاهی های شخص پرستار و حیطه ی عملکردی او باشد، توسط پزشک درخواست (order) می شود، که این نکته می تواند نشان دهنده ی بی توجهی یا عدم آگاهی پرستاران، کم کاری در تدریس یا عدم پیگیری دانشکده های پرستاری و بیمارستان یا تجربه ی شخصی پزشک از عدم آگاهی پرستاران باشد که نیازمند بررسی های بیشتر است.
از طرفی دیگر گاهی بعضی مداخلات نظیر بخیه زدن بافت ها یا جا اندازی استخوان و مفصل که در حیطه ی کاری پزشکان است توسط پرستاران انجام می شود و در نهایت حقوق و مزایای آن برای پزشکان و مسئولیت انجام اشتباه آن بر عهده ی فرد انجام دهنده یا همان پرستار است.
آنچه که مسلم است همزبانی و امکان ایجاد تبادل اطلاعات بین اعضای درمان امری ضروری است؛ به این صورت که پزشک یا مشاور تغذیه یا دیگر همکاران پرستار، از وجود تشخیص پرستاری آگاه باشند و مانند تشخیص پزشکی اگر آن را در پرونده خواندند متوجه آن بشوند. در این راستا در اواخر قرن 20 گروهی بنام انجمن تشخیص های پرستاری آمریکای شمالی (ناندا) قدمی در راستای یکسان سازی این واژگان تشخیصی و طبقه بندی اطلاعات نمودند که بعدها جلوه بین المللی به خود گرفت و در حال حاضر در بیمارستان های آمریکا و استرالیا و بعضی کشور های اروپایی استفاده می شود. در حالی که در ایران فقط به عنوان یک تئوری در دانشکده های پرستاری تدریس می شود و در بالین و بیمارستان ها عملا نه پرستاران از آن استفاده می کنند و نه سایر اعضای تیم درمان از آن آگاهی دارند. امید است روزی برسد که رشته ی پرستاری نیز مانند سایر کشور ها از شان بالاتری در میان اعضای تیم درمان بهره مند شود و به عنوان حرفه ای دارای استقلال شناخته شود.
- ۹۷/۰۷/۲۲